زمانیکه عمویش را درحال کار با رایانه میدید، دور او میچرخید تا کار با این وسیله جادویی را یاد بگیرد. کافی بود عمو بخواهد برنامه ویندوز را عوض کند؛ آن وقت نعیم سراپا گوش میشد و مدام سؤال میپرسید تا در عالم بچگی ترتیب انجام کارها را یاد بگیرد. ذوق و شوقی که به یادگیری داشت، تمامنشدنی بود.
با ازدواج عمو و بردن کامپیوترش از خانه پدربزرگ، انگار چیز ارزشمندی را گم کرده بود. از پدر و مادرش خواست برای او سیستمی تهیه کنند و اینگونه بود که از یازدهسالگی وارد دنیای دیگری شد. حالا مدتها از آن موقع گذشته و چندسالی است که نعیم پاشایی بیستوسهساله، ساکن محله کوی کارگران، تبدیل به یک تدوینگر حرفهای شده است که بسیاری از تیزرهای تبلیغاتی شهر را میسازد.
جوان و پر از شور و شوق زندگی است. از آن دهه هفتادیهایی است که برخلاف بیشتر همسنوسالهای خود از دوران نوجوانی سر کار رفته است. از آشناییاش با دنیای کامپیوتر میگوید: طبقه بالای خانه پدربزرگم زندگی میکردیم و همین موضوع سبب شده بود ارتباط بسیار خوبی با عمویم داشته باشم. عمو در حوزه سختافزار کامپیوتر مغازهای داشت.
چون عاشق کامپیوتر بودم بعد از مدرسه به مغازه او میرفتم تا چیزهای جدیدی یاد بگیرم.نعیم بعداز مدتی با نرمافزار فتوشاپ آشنا شد و همانجا فهمید که برخلاف عمویش به سختافزار علاقه چندانی ندارد و کار با نرمافزارها برای او لذتبخشتر است. برای یادگیری، فیلمهای آموزشی مختلفی را تماشا میکرد؛ «در هیچ کلاس آموزشی شرکت نکردم؛ فقط با جستوجوهای مختلف در سایتها کار با فتوشاپ را آموختم. تکرار و تمرین کمک بزرگی به من کرد.»
تمرینهای زیاد او را در این کار متبحر میکند و به قدری اعتماد به نفس داشت که در فضای مجازی آگهی تدریس فتوشاپ گذاشت و از این طریق توانست شاگردان بسیاری پیدا کند. اما او از کودکی یک علاقه دیگر هم داشت و آن هم سینما بود، بهطوریکه وقتهای آزاد خود را با دیدن فیلم و سریال میگذراند.
از زمانی که با نرمافزارها آشنا شده بود، تماشای فیلم هم برایش به گونه دیگری بود؛ «از همان پخش تیتراژ تا پایان فیلم دقت میکردم که چطور یک تصویر تغییر میکند یا میزان روشنایی و تاریکی سکانس کم و زیاد میشود. برای همین در اینترنت دنبال اصطلاحات خاص این کار گشتم و چند نرمافزار تدوین پیدا کردم.»
علاقه نعیم به یادگیری کماکان ادامه داشت. او ابتدا با نرمافزارهای ساده و ابتدایی چند فیلم کوتاه را ویرایش کرد، اما همین ویرایشها که در نظر خودش ساده بود، برای دوستان و نزدیکانش بسیار جذاب بودند، بهطوریکه چند پیشنهاد کاری گرفت. حالا نوجوانی چهاردهساله بود که ازطریق تدریس و ساخت کلیپ درآمدی داشت که میتوانست از پس هزینههای خود برآید.
بین جستوجوهای آموزشی متوجه سایتی خارجی با مضمون مسابقه فیلم و موشن شد. از کشورهای مختلف در این مسابقه شرکت میکردند؛ «هیچ مبلغی به عنوان جایزه نداشت؛ فقط چون بهصورت مسابقه بود، من را مجبور کرد که در عرض چندساعت یک فیلم کوتاه را تدوین کنم و سبب شد در این کار سریع و فرز شوم.
از طرفی مقایسه مهارتم با افراد دیگر کشورها برایم جذاب بود و توانستم رتبه دوم این مسابقه را کسب کنم.» کمکم سفارش کار بیرون میگیرد و تدوین چند کار تبلیغاتی را انجام میدهد. ولی در هفدهسالگی سفارش کار مهمی از سینمای هند میگیرد، کاری که هنوز هم یادآوری آن برایش لذتبخش است.
مادربزرگ نعیم پاکستانی است. به همین دلیل او از کودکی زبان اردو را تاحدودی یاد گرفته است. علاقهاش به سینمای هند در نوجوانی و یادگیری کار تدوین سبب میشود با پیداکردن اسامی تدوینگران و کارگردانهای فیلمهای سینمایی، نشانی صفحه آنها را در فضای مجازی پیدا کند و پیام دهد و یا به آنها ایمیل بزند و درخواست کار کند.
علی عباسظفر، کارگردان مسلمان هندی، جواب ایمیل نعیم را میدهد؛ «با اینکه نمونه کارم را فرستاده بودم، چند تصویر برایم ارسال کرد تا میزان توانمندی من را بسنجد. با ذوق و شوق زیاد سفارشش را انجام دادم و هر روز پیامهایم را بررسی میکردم اما خبری از جواب نبود. روز ششم بود که کاملا ناامید، صندوق پیامهایم را باز کردم و دیدم برایم نوشته کارت عالی بود!»
نعیم که تصور میکرد پیشنهاد کار از این کارگردان را میگیرد، بسیار خوشحال بود، اما یکیدو هفته که گذشت و خبری نشد، دوباره پیشنهادهای کاری تیزرهای تبلیغاتی خود را انجام میداد تا اینکه بعد از دو ماه، پیامی از این کارگردان هندی به دستش رسید و ساخت تریلر فیلم «تایگر زنده است» را به او پیشنهاد کرد؛ «این پیشنهاد برای من بسیار مهم بود؛ چون باید کار به کسی سپرده میشد که حداقل 10سال در سینما کار تدوین انجام داده باشد ولی اعتمادبهنفس خوبی داشتم و کار را قبول کردم.»
با ارسال صحنههای مهم فیلم تازه فهمید که سلمانخان، بازیگر موردعلاقهاش، بازیگر نقش اول فیلم است؛ «در دوران راهنمایی سلمانخان بازیگر مورد علاقهام بود. به یاد دارم در یکی از فیلمهایش یک کت و شلوار جین پوشیده بود. پولهایم را جمع کردم و درست همان لباس را خریدم و نقش او را جلو آینه بازی میکردم.»
او تصمیمش را گرفته بود؛ میخواست کارش را آنقدر حرفهای انجام دهد تا با بازیگر محبوبش هم ارتباط بگیرد. همانطور هم شد. کارگردان رضایت زیادی از تریلر فیلم داشت و تدوین چند سکانس کوتاه فیلم را هم به او سپرد.
نعیم توانست در چند پیام تصویری با سلمانخان هم صحبت کند. یک سال بعد پیشنهاد کاری دیگری از سینمای هند داشت که تدوین کامل یک فیلم سینمایی بود، ولی او بهدلیل قبولی در رشته کارگردانی سینما در دانشگاه این پیشنهاد را نپذیرفت.
تدوین تریلر فیلم «تایگر زنده است» در هفدهسالگی رزومه بسیار خوبی برای او شد، بهطوریکه مدتی بعد همراه یکی از دوستانش دفتری راه انداخت و توانست پیشنهادهای کاری بسیاری قبول کند. نعیم در حال حاضر تیزرهای تبلیغاتی شرکتهای مختلف را میسازد و هنوز هم سرشار از یادگیری است. او میخواهد در آینده به یکی از افراد صاحبنام در این حوزه تبدیل شود.